تنهایی - پیش به سوی شادی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پیش به سوی شادی

بی تو دنیـــا بر ســـرم آوار شد بیـن ما هــر پنجره ، دیوار شد


درد مـــا در بودن ما ریشه داشت رفتن و مردن ، علاج کــار شد


آشنایی های خوش آغاز ما ابتدا نفرت ، سپس انکار شد


آنـــکه اول نوشـــدارو می نمود بر لب ما ، زهـــر نیش مار شد


عیب از مـا بود ، از یـــاران نبود تــا که یاری یار شد ، بیزار شد


عاقبت بــا حیلة ســـــوداگران عشق هم کالای هر بـــازار شد


آب یکجا مانده ام ، دریا کجاست ؟ مُردَم از بس زندگی ، تکرار شد


 

http://online-inbox.persiangig.com/image/siavash/cry.jpg

دیر گاهیست که تنها شده ام قصه غربت صحرا شده ام وسعت درد فقط سهم من است بازهم قسمت غم ها شده ام دگر آیینه ز من بی خبر است که اسیر شب یلدا شده ام من که بی تاب شقایق بودم همدم سردی یخ ها شده ام کاش چشمان مرا خاک کنید تا نبینم که چه تنها شده ام...

********************


+نوشته شده در دوشنبه 89/5/25ساعت 3:49 عصرتوسط سپیده | | نظر